حال پرسش این است که عمده فرصتها و تهدیدهای فناوریهای نوین ارتباطی چیست؟ آیا پیش از ورود و استفاده از این فضا برای مقابله با تهدیدهای آن، آمادگی لازم را داشتهایم و خلاصه آنکه از این پس برای مواجهه با تهدیدهایی که ما را تهدید میکند چه تدبیری را باید بیندیشیم؟
• با برنامه به استقبال این فناوریها نرفتهایم
دکتر علیرضا حسینی پاکدهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به «قدس» با اشاره به اینکه ابزارهای نوین ارتباطی به صورت بالقوه میتوانند کارکردی مثبت داشته باشند، تصریح میکند: این ابزارها فرصت و امکانی را فراهم میکنند که ما برای مثال، نسبت به کاندیداهای انتخاباتی، شناخت لازم را پیدا کنیم و گزینه بهتری را انتخاب نماییم. باید توجه داشته باشیم که پیامدهای این رسانهها با توجه به اینکه در دست چه کسانی قرار میگیرد متفاوت است؛ یعنی ممکن است کسانی که این فناوریها را در اختیار دارند و میتوانند پیام خودشان را به مردم برسانند، کاندیدایشان را به نحوی مطلوب و مشروع جلوه دهند؛ غافل از آنکه آن کاندیدا واقعاً توانمند نباشد.
این استاد ارتباطات به تشریح پیامدهای پنهان فناوریهای نوین میپردازد و میگوید: این پیامدها نه مورد نظر به کار گیرنده است و نه کسانی که مدنظر هستند و بعدها در دراز مدت خود را نشان میدهند . یعنی ما بعدها با مسائلی مواجه میشویم که نه مورد نظر ما بوده و نه قصد رسیدن به آن نتایج را داشتهایم. مثلاً یکباره متوجه میشویم که ترکیب شورای شهر تهران از چهرههای ورزشی، هنری و... تشکیل میشود و ترکیب سیاسی مناسبی برای اداره پایتخت ندارد. این یک پیامد پنهان است که بعدها آثار منفی خودش را نشان میدهد.
حسینی پاکدهی با اشاره به اینکه اقدامات انجام شده برای کاهش تهدیدهای فناوریهای نوین ارتباطی تاکنون مقطعی و کوتاهمدت بوده است، میگوید: ما با برنامه به استقبال این فناوریها نرفتهایم، بلکه صبر کردهایم وارد شوند و پس از آنکه مشکلاتی را ایجاد کردند آن وقت تلاش کردهایم با آنها کنار بیاییم.
وی ادامه میدهد: ما همچنان برای مواجهه با ابزارهای نوین ارتباطی عقب هستیم، این عقبماندگی گاهی از روی ناآگاهی است و یا گاهی هم منافع بعضیها ایجاب نمیکند که به صورت جدی به این مسائل بپردازند.
• سواد رسانهای میخواهیم
دکترمحمدرضا رسولی، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه علوم ارتباطات در این باره به قدس میگوید: ورود به فضای ارتباطی نوین فرصتهای مناسبی برای کشور است اما اگر این ورود بدون دانش، مطالعه و کسب مهارتها باشد در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی برای ما تهدیدکننده است.
وی از آماده نبودن برای مقابله با تهدیدهای فناوریهای آنلاین، پیش از ورود و فراگیر شدن در کشور سخن میگوید و میافزاید: کشورهایی که خودشان مبدع و تولیدکننده این گونه فناوریها نیستند از یک بیماری مزمن به نام تأخر یا عقبماندگی فرهنگی رنج میبرند. این موضوع نه فقط در بحث رسانهها بلکه در هر نوع فناوری که به یک کشور وارد میشود هم صدق میکند، چون از پیش فرهنگ استفاده از آن ایجاد نشده است.
وی با اشاره به اینکه این یک واقعیت است که هنوز نمیدانیم استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی که بسیار هم خاص و پیچیده هستند نیازمند سواد فنی یا سواد رسانهای خاص خود است، میافزاید: صرفنظر از بحث فنی این موضوع، آنچه اهمیت دارد « سواد رسانهای» است که ما فاقد آن هستیم یا حداقل در این زمینه در گزینش محتواها، در نگاه انتقادی، داشتن مهارت برای تحلیل و نقد محتوا، تشخیص اخبار درست از نادرست و... خیلی ضعیف هستیم.
وی در خصوص مهمترین نکات و ملاحظاتی که برای استفاده درست از ابزارهای ارتباطی مدرن لازم است، میگوید: پنج شاخص سواد رسانهای یعنی درست استفاده کردن، هر چیزی را استفاده نکردن، داشتن نگاه گزینشی، انتخاب برنامه متناسب با علاقه و نیازمندیها و سبک زندگی ایرانی و اسلامی باید مورد توجه کاربران باشد. پس اگر یک آگاهی این گونه کسب کنیم این همان ملاحظه و بایستههاست، اینکه عناصر به درستی انتخاب شوند، مدیریت زمان داشته باشیم و هر خبر یا پستی را جابهجا نکنیم ؛ دقیقاً همان بایسته هست که امروز نام آن را سواد رسانهای میگذارند.این موضوع به بسترسازی فرهنگی نیاز دارد و نهادهای مسئول در این زمینه، پیش از اینکه فناوریها را ترویج کنند، باید به این نکته هم فکر کنند.ما نیازمند پیوستهای فرهنگی و انجام تحقیقات در آسیبهایی هستیم که همواره شبکههای اجتماعی میتوانند خانوادهها را تهدید کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا اقدامات شورای عالی فضای مجازی، وزارت ارتباطات و سایر نهادهای مسئول نسبت به تهدیدهای ابزارهای نوین ارتباطی موفقیتآمیز بوده است، میگوید: متأسفانه این نهادها دیدگاههای یکپارچهای ندارند. یعنی بعضی از آنها اصولاً مخالف ایجاد، ترویج و توسعه برخی از پیام رسانها و شبکهها هستند و برخی هم بدون ملاحظه میگویند باید آنها را گسترش داد.
به نظر میرسد پیش از هر چیز نیازمند تعمیق مطالعاتی در این حوزه هستیم. مطالعاتی که به بررسی آسیبهایی بپردازد که از سوی شبکههای اجتماعی متوجه سبک زندگی خانوادهها، دانشآموزان و... میشود. این بدین معنی است که ما در حال ورود به عرصهای هستیم که کمترین شناخت را به آن داریم و باید مرتب این موضوع مورد پایش و بررسی قرار گیرد. باید سیاستگذاریها متناسب با شناخت مسائل و آسیبها باشد. به طور مثال اگر میگوییم شبکههای اجتماعی موجب اختلاف خانوادگی و افزایش طلاق در جامعه شده است آیا این ادعا براساس یک کار و تحقیق علمی است یا به خاطر مخالفت با آن شبکهها عنوان میشود؟
انتهای پیام/
نظر شما